آسیب شناسی روانی رشدی
آنچه در این مقاله میخوانید
آسیب شناسی روانی رشدی
بدیهی است که ارگانیزم انسان در طول زندگی تغییرات بسیاری را از سر می گذارند. بسیاری از این تغییرات در دوران کودکی روی می دهد. از میان این تغییرات عناصر شناختی، هیجانی، اجتماعی، جنسی و زیست شناخت قابل ذکر هستند.
یک شاخه از روانشناسی، یعنی روانشناسی رشد، این تغییرات و دیگر تغییرات را به عنوان بخشی از دوره رشد طبیعی انسان بررسی میکند. دانش حاصل از این بررسی نقش مهمی در تعیین عوامل ناسازگاری دارد. آسیب شناسی روانی رشدی که از بررسی رشد طبیعی کودک و تعامل و مقایسه آن با ناسازگاری پدیدآمده، ناسازگاری روانشناختی را با تغییرات عمده در چرخه زندگی مرتبط میداند.
جریان رشد از تولد تا دوران بلوغ
در این حوزه، هیچ نوع نظریه آسیب شناسی روانی دنبال نمی گردد، بلکه به جریان رشد از تولد تا دوران بلوغ پرداخته میشود. در آسیب شناسی روانی رشدی بر اهمیت تعامل میان کودک و بافت اجتماعی تاکید میشود. سبک های مختلف رفتاری و همچنین باورهای مختلفی در مورد رفتار مقبول وجود دارد و اگر میان شخص و بافت اجتماعی هماهنگی و انطباق نباشد برای مثال حضور کودکی پر انرژی در موقعیتی که حتی فعالیت طبیعی را نمیپذیرد، این امر احتمالاً در نظر بزرگسالان به عنوان ناسازگار کودک جلوه میکند.
تعامل کودک با محیط آسیب شناسی روانی رشد
تعامل کودک با محیط آسیب شناسی روانی رشد، در متن و بطن نحوه سازگاری او در چالش های رشد طبیعی گنجانده شده است. برای نمونه به چالش های رشد زیر توجه کنید: کودکان طی ۳ تا ۵ سالگی با چالش های رشد در زمینه کنترل خود، اتکای به خود، و ارتباط با همسالان روبرو می شوند؛ چالش سنین ۶ تا ۱۲ سالگی درک اجتماعی است، در حالی که چالش های نوجوانی به تفکر انعطافپذیر، آزادی و هویت مربوط است. موفقیت یا شکست هر کدام از آنها در مقطع مربوطه، زمینه های اولیه موفقیت یا شکست بعدی را در مواجهه با مسائل زندگی آینده فراهم میکند. اگر اختلالات دوران کودکی با جریان رشد طبیعی مقایسه شوند، به بهترین وجه قابل درک هستند.
یک ویژگی مهم آسیب شناسی روانی رشد این است که اختلالات دوران کودکی را با استفاده از آنچه برای سن معینی طبیعی است، می سنجد. هر الگوی رفتاری خاص، بسته به اینکه در چه مقطعی از رشد کودک ظاهر شود، غیرانطباقی یا انطباقی قلمداد میگردد. یک مثال ویژه این نکته را به خوبی روشن خواهد ساخت. آیا وقتی کودکی ۴ ساله ترسی خاص، مثلاً ترس شدید از تاریکی داشته باشد، این اختلال است؟ والدین در مورد کودک آشفته و نگران میشوند. کودک حتی از تصور بودن در تاریکی هم بسیار پریشان میشود.
داده های هنجاری نشان می دهد که تقریبا ۹۰ درصد از کودکان ۲ تا ۱۴ سال حداقل به یک ترس خاص دچار میشوند و ترس از تاریکی یکی از ترس های رایج کودکان در این سنین است. منصفانه نیست که چنین ترسی را نابهنجار بنامیم، در حالی که به نظر می رسد این ترس بخشی معمول از چالشهای رشد طبیعی است. در واقع می توان گفت که از طریق غلبه بر این ترس و ترس های مشابه است که کودک تبحر و اعتماد لازم را برای رویارویی با موقعیت های تازه، ناشناخته و خطر جسمی یا تهدید عزت نفس به دست میآورد. اما چنین ترسی در ۲۲ سالگی ممکن نابهنجار باشد. نابهنجار بودن ترس ها به سن پیدایش ترس و مزاحمتی که در عملکرد روزانه ایجاد میکنند، بستگی دارد.