زوج درمانی

مشخص ساختن و تعیین حد و مرزها در زوج ها

مشخص ساختن و تعیین حد و مرزها

وقتی زوجی احساس می کند کنترل خود را از دست داده است و در حالت بحرانی به سر می‌برد، فراهم ساختن مرزهای سالم و مفید به آنها کمک می‌کند تا احساسی از بهنجار بودن و پیش‌بینی بدست آورند.

ساختن حد و مرزها یا محدودیت ها

از آنجایی که روابط آنها به هم خورده است فراهم ساختن حد و مرزها یا محدودیت ها در مورد اینکه چگونه با هم تعامل داشته باشند، بسیار مفید است. دوم، فرد آسیب‌دیده اغلب نسبت به فرد خارجی که همسرش با او رابطه داشته است، بسیار ناراحت است. ورود نفر سوم به زندگی آنها عامل اصلی اضطراب و احساس ناامنی است.

رهنمودها در درمان جنسی زوج ها

روابط خود زوج ها

بنابراین ایجاد مرزهای مشخص و محکم و قوی در مورد روابطشان با فرد خارجی و نفر سوم بسیار مهم است. در وهله اول باید روابط خود زوج ها مدنظر قرار گیرد و احساس امنیت در رابطه به وجود آید و تاثیرات منفی بر روی آنها به حداقل برسد. مسئله اصلی که بسیاری از زوج ها هنگام بحث درباره اثرات این حادثه، با آن مواجه هستند عواطف منفی است که پیمان شکنی پدید آورده است و به بسیاری از جنبه‌های کارکردی آنها و حتی به حیطه هایی از ازدواج آنها سرایت میکند که قبلا مسئله‌ساز نبوده است.

به نظر می رسد که پیمان شکنی منفی گرایی را در ازدواج افزایش میدهد. برای مثال زوجی که در مورد توانایی خوب شان در زمینه مراقبت از کودکان و وظایف والدینی به خود افتخار می کردند، حالا در حضور کودکان خود به شدت با هم مشاجره می کنند. با توجه به اینکه زوج ها احتمالاً تعارض زیادی دارند و فراوانی این تعارض ها و کشمکش ها بیشتر از حد طبیعت است، به کمک فوری درمانگر نیاز دارند تا در تعامل های منفی شان حد و مرزهایی مشخص گردد.

در مورد برخی از زوج‌ها، این کار شامل توافق در این مورد است که درباره این حادثه، چه وقت، چه مقدار و در مورد چه جنبه هایی از آن باید بحث کنند. در غیر اینصورت، برخی زوج ها ساعت های متمادی از روز را به بحث درباره پیمان شکنی می پردازند و اغلب یک موضوع را بارها تکرار می‌کنند که این تکرار به تعامل های منفی و آزاردهنده می‌انجامد. گاه فرد آسیب‌دیده خطرناک می شود چه برای خودش چه برای همسرش. درمانگران گزارش می‌دهند که فرد آسیب دیده که هرگز اهل خشونت نبوده است پس از افشای پیمان شکنی همسرش مرتکب خشونت و سوء رفتار جسمانی شده است.

تعیین حد و مرزهای مناسب

در چنین موادری، تعیین حد و مرزهای مناسب، شامل جداسازی و اقامت آنها در مکان های جداگانه است، به طوری که تنها پس از ایجاد یک وضعیت مطمئن، با هم ارتباط برقرار کنند. درمانگر، با استفاده از راهبردهای حل مسئله یا تصمیم گیری باید محدودیت‌ها و حد و مرزهای زوجها را در این مرحله مشکل‌ ساز تعیین کند.

تاکید درمانگر این است که برخی از این راه‌حل‌ها موقتی هستند و صرفاً برای کنترل آسیب تدوین می شوند. فردی که مرتکب پیمان‌شکنی شده است باید موافقت کند که رفتارهایی را انجام دهد که اگرچه در درازمدت خاص ازدواج آنها نیست ولی در کوتاه مدت به فرد آسیب دیده کمک می‌کند تا احساس کنترل و امنیت خود را باز یابد و حاکی از این است که او پشیمان شده است.

مثلاً اگر علت متداول مشاجرات آنها این است که زن در مورد این که شوهرش کجاها بوده است نگران است، شوهر باید موافقت کند که تا زمانی که امنیت و اعتماد خاطر در ارتباط شان مجدداً برقرار شود، از کنترل همسرش ناراحت نشود.

مشخص ساختن و تعیین حد و مرزها در زوج ها

شرکت در فرآیند درمان

در مرحله دوم، به منظور اینکه فرد آسیب دیده برای شرکت در فرآیند درمان احساس امنیت کافی داشته باشد، همسر پیمان شکن باید حد و مرزهای محکمی را در ارتباط با نفر سوم و فرد خارجی که با او ارتباط جنسی داشته است، برقرار سازد و این هدف در صورتی که همسر اقدام کننده به رابطه با نفر سوم پایان دهد، و هیچ تماسی با آن نداشته باشد، به دست می آید. بهر حال پایان دادن به این رابطه گاه به دلایل مختلف دشوار است.

برخی از همسران، وقتی که پیمان شکنی آنها فاش می شود مایل نیستند که همه روابطشان را با نفر سوم کاملاً قطع کنند، گاه شرایط به گونه ای است که قطع ارتباط را، حداقل در کوتاه مدت، غیر ممکن می سازد مثلاً آنها با هم همکار هستند و گاه نفر سوم به رغم اینکه از او خواسته می شود رابطه را قطع کند، به ارتباط، ادامه می‌دهد.

زوج درمانی با تاکید بر خشونت خانوادگی

بازسازی اعتماد

از آنجایی که در فرآیند درمان، بازسازی اعتماد بخش مهم کار است، درمانگر، همسر اقدام کننده را ترغیب می‌کند تا در ایجاد حد و مرز هایی که با نفر سوم در حال حاضر دارد و چگونگی انجام این محدودیت‌ها صادق باشد و موافقت کند که همسر آسیب دیده از چگونگی ارتباط او با نفر سوم مطلع باشد. بنابراین زوج ها باید درباره اشکال مختلف ارتباط ها، از جمله تعامل های چهره به چهره و رابطه های تلفنی و اینترنتی، نامه ها و غیره، با یکدیگر بحث و گفتگو کنند و مثلاً مشخص شود که آیا فرد اقدام کننده این نوع ارتباط ها را برقرار می کند یا نه و اگر نفر سوم چنین تماسهایی را برقرار کرد، چه پاسخی می دهد.

همچنین در زمینه محتوی مکالمه ها مثلاً گفتن اینکه رابطه باید تمام شود یا در صورتی که نفر سوم همکار است، منتقل کردن اطلاعات لازم نیز باید توافق صورت گیرد. درمانگر باید برای زوج ها تبیین کند که ارتباط بیشتر با نفر سوم احتمالاً به تعامل های منفی بین زوج‌ها منجر می‌شود و برای فرد آسیب دیده ناراحتی بیشتری پدید می آورد و پیشرفت و حرکت به سوی درمان را دشوار می سازد.

تداوم ارتباط های خارج از چارچوب زناشویی

به عبارت دیگر، تداوم ارتباط های خارج از چارچوب زناشویی و تعامل با نفر سوم، پیامدهای قابل پیش بینی و طبیعی دارد. برای مثال، جمشید در قطع کردن رابطه جنسی خارج از چارچوب زناشویی با نفر سوم مشکل داشت، اگرچه و همسرش، قول داده بود که این رابطه را قطع خواهد کرد. بهر حال، از صحبت کردن با نفر سوم لذت میبرد و احساس می‌کرد که نمی تواند او را از دست بدهد، بنابراین به ملاقات هایش با او برای صرف ناهار ادامه داد و این کار را فقط عشق افلاطونی می دانست.

همسرش، این ملاقات‌ها را خیلی زود کشف کرد این رویدادها تأثیر مخربی بر فرآیند متزلزل بازسازی ازدواج آنها گذارد. سپس وقتی جمشید سعی کرد تا همه ارتباط های خودش را با نفر سوم قطع کند، این فرد احساس کرد مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به او توهین شده است، و بنابراین با گفتن موضوع به همکاران جمشید از او انتقام گرفت.

جمشید در طی درمان بعدها با تاسف آرزو میکرد که ای کاش رابطه اش را با او به طور کامل قطع کرده بود. برخی از همسران اقدام کننده معمولا، معتقدند که جنبه های جنسی یک رابطه خارج از چارچوب زناشویی را می توانند حذف کنند اما باز هم به دوستی عمیق یا عناصر عاطفی آن ارتباط، بدون خطر بیشتر یا ضرری ادامه دهند.

درمانگران با چنین عقایدی به چالش می پردازند و دو عامل را در رابطه با این باورهای غیر واقع گرایانه را مطرح می‌کنند:

(۱) اول اینکه، وقتی رابطه خارج از چارچوب زناشویی شکل می گیرد، حفظ این ارتباط بدون احساسات جنسی و عاطفی شدیدی که مرتباً برانگیخته می‌شود و به رابطه جنسی منجر می‌انجامد، دشوار است،

و (۲) دوم اینکه حتی اگه چیزی تعامل‌هایی برای همسر اقدام کننده و نفر سوم، امکان پذیر باشد، چنین تعامل هایی برای همسر آسیب‌ دیده تهدید جدی است و تقریباً همیشه مانع از حرکت به سوی پایان بخشیدن به این پیمان شکنی است.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
دریافت وقت مشاوره